
و برای منی که اموخته ی سال قحطی
عشقم..باران یگانه رویایی است که هر صبح و شام او را به چشم ـخیال دوره
میکنم!… بیدار که شدم تو بودی!…سال کهنه به نفس نفس افتاده بود و روزی نو
پشت در خانه بست نشسته بود که بیاید!..چشم
چرخاندم میان اتاق کوچکی که دیگر کوچک نبود با خیال تو!… نگاهت
کردم…..نگاهم از میان تو گذشت و تو برای چهار دیواری من پنجره ای شدی رو به
درخت اناری که سفید پوش شده بود در نا بهنگام ترین هنگامه !پنجره ای شدی
رو به اسمان! رو به خودم!..برف میبارید و من دلم باران می خواست! نگاهت
میکنم…چشم هایم میخواستند که بباری ! سال کهنه بدرود را کشیده فریاد
میکند…..تمام اوازی را که در واپسین ساعت های سال کهنه برایم خوانده بودی
میان سینه جا میدهم تا مبادا به بدرود !!دچار شود….دوباره از تو نگاهم به
فردا گره میخورد!. ( همانی که گفتم!) خاطره ای در ایندiه سفید پوش
میشود!…تمام درختان حیاط جامه ای به رنگ سپید ترین خاطره ی فردای من پوشیده
اند! درخت انار! بوته گل سرخ!و حتی درخت انگوری که هیچوقت مست باده اش
نشدم!..همه سفید پوش شده اند! سفید می پوشم!…هنوز برف میبارد و هنوز دل من
باران میخواهد!…دریغم می اید که زیر اسمان بروم و تو نباری!…بدرود سال کهنه
با تمام کشیدگی!تمام میشود روزی نو با سپید ترین جامه سر میرسد!همهمه اغاز
میشود! ماهی میان تنگ هیچ تکانی نمیخورد! و من نیز!…دوباره از میان تو
حیاط را چشم گردان! میشوم!…کسی میگوید که بروم!…میگویم : نمیبارد
نه؟!..دوباره میگوید که بروم!…میگویم: باشد ولی با چشمان بسته!….دیگر صدایی
نیست!..میروم!…دست به شانه خیالت ارام ارام !!…ایستاده ام در میانه حیاط!
در وسط زمین و اسمان!…چشمان بسته ام خنکای برف را میبلعد!…ماهی میان تنگ
هنوز بدرود سال کهنه را نشنیده است! کز کرده ان پایین ها!تکان نمیخورد! نفس
هم نمیکشد! یعنی من نمیبینم! شک میکنم که زنده است ! به روی خودم نمی
اورم…نفس میکشم!…یکی میگوید چشم هایت را باز کن!..میگویم:…. نمیگذارد حرف
بزنم و دوباره میگوید: باز کن!…و من باز میکنم!…. و تو میباری! و ماهی میان
تنگ از خواب می پرد! و باز مثل همیشه باران عاشقانه ترین نا بهنگام من
میشود!!
نظرات شما عزیزان:
داریوش 
ساعت15:38---16 تير 1390
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’......
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•
…..............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’
..............……....`’•,,•’`
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,•’`
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’
,•’``’•,•’``’•,
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•’......
,•’``’•,•’``’•,.
’•,`’•,*,•’`,•’
.....`’•,,•......’
…...…,•’``’•,•’``’•,
…...…’•,`’•,*,•’`,•’
...……....`’•,,
میلاد 
ساعت20:48---8 تير 1390
باز هم سلام
یادتون رفت یا مارو قابل ندونستین.
ادامه مطلب |